خشت

ساخت وبلاگ
باید از تو شکایت ببرم به دادگاه همان جایی که کسانی دادشان درآمده می روند و دادخواهی می کنند، دادخواه و دادجو تویی، متهم و قاضی هم، من اما شاکی ام از کی؟ نمیدانم، من توام و تو منی، از خود به کی پناه ببرم، از تو به کی می توانم دادخواهی کنم، خودم شاکی، متهم و محکومم، تو دستم را گرفتی و من گریبان خود را، با دست راست دست چپم را گرفتم و با پای راستم به پای چپم پشت پا میزنم، چاره ای نیست مرا جز تر کردن لبهای تشنه از وجودت با اشکهای هر روزه ام ولی تو خوب باش و خوب بمان. + نوشته شده در  سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳ساعت 20&nbsp توسط خشت  |  خشت...ادامه مطلب
ما را در سایت خشت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khesht40o بازدید : 10 تاريخ : دوشنبه 3 ارديبهشت 1403 ساعت: 18:56

گاهی در بین مردم و اطرافیانم آنچنان احساس تنهایی میکنم که تاب و توانم می بُرد و حس بی کسی گریبانم را می گیرد ، دلم می گیرد از این حجم خرافه پرستی که خیل عظیمی از مردم دچارش شده اند و دریغ از خرده ای اندیشه کردن، دلم می گیرد از این همه درد و رنج که در دل و جان همین مردم می بینم.عفیف باختری شاعر زاده افغانستان میگه:عمری خلاف مردم خوش پوش خوش خیال/ در دل غم زمانه گرفتم ، گریستمدیدم که برنداشت، کسی نعشم از زمین /خود نعش خود به شانه گرفتم،گریستم + نوشته شده در  چهارشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۲ساعت 14&nbsp توسط خشت  |  خشت...ادامه مطلب
ما را در سایت خشت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khesht40o بازدید : 24 تاريخ : پنجشنبه 19 بهمن 1402 ساعت: 16:14

دشوار هست بیان و شناخت آنچه که می بینیم، چیزی که ما از وقایع و اتفاقات دیده و خواهیم دید بستگی به میزان علم، تجربه و بینشی هست که داریم، بیشتر مواقع سطحی نگر هستیم مگر آنکه هنری برجسته و نیروی تفکر والایی داشته باشیم. آنان که از کار و عملکرد و فرضیه های خود راضی هستند و سرسختانه از آن دفاع می کنندهمان کسانی که تاب هیچ مخالفتی را ندارند به یقین تفکر و اندیشه های بجا مانده ای از زمان و شرایط دارند و باور هایشان پویا نیست اگر هم اکنون افکار عقب مانده ای نداشته باشند در آینده نزدیک علم و دانش به آنها گوشزد خواهد کرد آن چیزی که دیده اند تنها سطح بوده و یا عمق کمی از دریای واقعیت و حقیقت را دیده اند مگر آنکه به باور و تصورات خود ور بروند، شک کرده و بالا و پاینش کنند. کسی که می تواند پدیده ای را ریز ریز کرده و مجزا کند یا پدیده تجزیه شده ای را با تمام اشکال به هم پیوند داده و روابط درونی آنها را کشف کند یک متفکر و نابغه است، البته که لازم نیست که همه نابغه شوند ولی فهم این موضوع که ما تمام جنبه های هر پدیده ای را نمی بینیم، نمی شناسیم و درک درستی از آن نداریم به خودی خود یک حرکت متفکرانه هست. + نوشته شده در  سه شنبه ۱۹ دی ۱۴۰۲ساعت 12&nbsp توسط خشت  |  خشت...ادامه مطلب
ما را در سایت خشت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khesht40o بازدید : 17 تاريخ : پنجشنبه 21 دی 1402 ساعت: 14:32

زلزله ای آمد در شهر خوی و دو نفر کشته شدن و چندین نفر بر اثر گازگرفتگی و سرما باید بمیرند اما برای مردم سوریه بلافاصله کمک از راه هوایی ارسال میشه و این رفتاری است که سالهای زیادی داریم تجربه میکنیم و عادت کرده ایم که از این بیسوادان مردم کش ببینیم، تنها چیزی که ارزش ندارد جان و مال این مردم هست و باید دید که تنها حاکمان این رژیم و کسانیکه در بلوای سال پنجاه و هفت حکومت شاه را نخواستند و آشوب کردند مقصر هستند و یا بقیه هم مقصرند و یا اینکه اصلا به دنبال مقصر بودن فایده ای هم دارد؟ "ما" طیف گسترده ای هست که همه مردم ایران را شامل میشه از بزرگ تا کوچک، با سواد و بیسواد، دلیل ماندگاری این اشغال گران یک فرد یا یک گستره از مردم یا قوم و نژاد نیست، کسانیکه آگاه هستند و میدانستن و کسانیکه ناآگاه بودند و هستند، هر کدام به طریقی دلیل ماندگاری اینان هستند، واکاوی اینکه چه کسی مقصر بوده و هست هیچ فایده ای ندارد جز ایجاد تفرقه و چند دستگی و دیر رسیدن به مقصد، این راه رفتنی است و باید رفت، راهی است بی بازگشت پر هزینه و سراسر دلشوره و نگرانی اما چاره ای نیست در این سرازیری حاکمان برای نابودی و سربالایی مردم برای رسیدن به جایگاه والایی که باید باشند نیاز به همدلی و امیدواری هست که تا امروز هم کلی داغ دیده ایم.به جز اتفاقات و زمین لرزه های طبیعی ما مردم نیاز به زلزله ای هشت ریشتری داریم که افکار و عقاید پوسیده ای که قرنهاست گریبانمان را گرفته را بهم ریخته و زیر آوار ببرد تا بفهمیم که دین بد نیست اگر در حوزه فردی باشد، عقاید مختلف بد نیستند تا جایی که باعث رشد ما شوند باید آستانه تحمل مان را بالا ببریم تا در کنار هم بمانیم، کشوری با چندین زبان و گویش، ملتی با قومهای گوناگون، مملکتی که پر از ا خشت...ادامه مطلب
ما را در سایت خشت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khesht40o بازدید : 81 تاريخ : دوشنبه 1 اسفند 1401 ساعت: 22:59

کاوه آینده ایران زن است/ بر سر ما سایه اهریمن استهستی ما زیر پای دشمن است/در مزار آباد ما آهسته روکاندراین مرداب خون تا دامن است/سالها رفته و وحشت برقرارهمچنان تکرار تیر و بهمن است/در افق ها چهره ای می پروردماه رخساری که پشت توسن است/گیسوان افشانده بر تاراج بادتیغ بر کف راست چون روئین تن است/من ز مردان نامیدم بیگمانکاوه آینده ایران زن است...​​ + نوشته شده در  دوشنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۱ساعت 11&nbsp توسط خشت  |  خشت...ادامه مطلب
ما را در سایت خشت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khesht40o بازدید : 84 تاريخ : شنبه 1 بهمن 1401 ساعت: 15:41

برخی اتفاقات آدم را دگرگون می کنند انگار در کوره ریخته گری ذوب شده و آدم دیگری می شوی، نه همه وجودت، بلکه نگاهت به زندگی، نحوه برخوردت با دیگران و از همه مهمتر، حسابی که برای خودت باز کرده بودی را بازنگری می کنی و متوجه می شوی آنچه را که قبل تر کمتر مورد توجه ات بودند و بی ارزش میشوند مواردی که برایت ارزشمند بودند و حال دیگر نیست.همان اتفاقی که حتی تصورش را هم نمی کردی یا آخرین گزینه ای بود که متصور بودی و انتظارش را داشتی، روز های اول بهم ریخته و ویرانت میکند، آشفته و پریشان می شوی وسردر گم، مقاومت کرده و انکار میکنی، حیرت زده و در به در، گیج و درمانده.چند روزی به همین حال هستی جایی بین زمین و آسمان، مبهوت و در انتظار، منتظر شنیدن خبری جدید، خبری که خبر ویران کننده ات را نفی کند، می خوابی و بیدار می شوی و هر صبح باید خودت از رختخواب آوار برداری کنی.سایه را بسیار دوست داشتم و دارم و حیف که دیگر نیست، خودش نیست اما نوشته ها و افکارش تا همیشه ماندگار خواهند بود، ایران ای سرای امید.... + نوشته شده در  پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ساعت 13&nbsp توسط خشت  |  خشت...ادامه مطلب
ما را در سایت خشت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khesht40o بازدید : 124 تاريخ : جمعه 8 مهر 1401 ساعت: 21:58

گاهی حرفی می زنیم برای آرام کردن طرف مقابل، برای تخلیه کردن, راحتی خیال و آسایش خودمان، اینجور مواقع حرف نزدن بهتر از حرف زدن هست، حرفی که گوینده و شنونده می دانند در حد رفع تکلیف بوده ولی در این بین شنونده کورسویی از امید پیدا می کند و این آزار دهنده می شود. حرفهایی از این دست که سعی میکنم کنارت باشم، به زودی همدیگر را می بینیم، روی من حساب کن را بارها شنیده ایم و البته گاهی شرایط اجازه نمی دهد اما کافی است با توضیح دادن متوجه مان کنند آنوقت قابل تحمل می شود.از طرف دیگر، حرف زدنی که نادیده انگاشته شود حرفی که به قصد انجام دادن گفته ای و نادیده گرفته شده نیز آزار دهنده می شود، در هر دو صورت بلاتکلیفی و انتظار به فرد آسیب می رساند. + نوشته شده در  دوشنبه ۷ شهریور ۱۴۰۱ساعت 12&nbsp توسط خشت  |  خشت...ادامه مطلب
ما را در سایت خشت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khesht40o بازدید : 114 تاريخ : جمعه 8 مهر 1401 ساعت: 21:58

ما آنچه را می بینیم که دلمان میخواهد و چشم امید به آن داریم و اندازه هر چیز را به قدر امیدی که به آن بسته ایم، می بینیم مثل وقتی که منتظر معشوق خود هستیم که قرار است از راهی بیاید، هنگامی که سایه ای از او می بینیم تناسب همه چیز بهم می خورد، کوه و دریا و خانه و جنگل کوچکتر از او به نظر می رسند. + نوشته شده در  سه شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ساعت 0&nbsp توسط خشت  |  خشت...ادامه مطلب
ما را در سایت خشت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khesht40o بازدید : 131 تاريخ : پنجشنبه 21 بهمن 1400 ساعت: 10:47

آخر تابستان بود، آخرین روز بهار، مسیر هر روزه به محل کارم در یافت آباد تهران را می رفتم ساعت ده دقیقه مانده به هشت صبح بود و نزدیک کارگاه بودم که تلفن همراه زنگ خورد و پشت خط صدای فریاد و زاری بود و خبر بد، خبرهای بسیار بد و جانگداز، بدترین خبری که شنیده بودم ناخودآگاه ترمز را فشار دادم و صدای ترمزهای زیادی از پشت سرم شنیدم، انگار زیر تَلی از آوار مانده بودم، خسته و کوفته، نالان و گریان بعد از شنیدن صدای بوق و فحش های بسیار حرکت کردم و نمی دانستم چه کنم و به کی بگم، برگشتم خانه و راهی اصفهان شدم هزاران بار تمنا کردم که مرگ بیاید و نیامد.حالا هر روز وقتی در مسیر کارگاه به همان محلی میرسم که خبر رفتن سحر خواهر عزیزم و تینای نازنین دخترش را شنیدم زانویم سست میشود و دلم گُر میگیردو جانم به درد می آید هر روز همین داستان تکرار میشود یادآوری ام میکند فقدان عزیزان راهی است بی پایان، تا هستیم با ماست، تا نفس میکشیم ما را با خود می کِشد و می کُشدمان، آرام آرام طعم همه خوشی ها را میگیرد، دردی بی درمان که وقتی به جانمان افتاد دیگر دست از سرمان بر نمی دارد، هر عکس، حرف و خاطره مشترک و هر چیزی که به آنها مربوط می شود نیشتری است بر وجودمان و لبخندمان تلخند میشود.یعنی روزی میرسد که علم بتواند خاطرات یک نفر را با همه مشترکاتش از ذهن ما پاک کند... + نوشته شده در  سه شنبه ۱۳ مهر ۱۴۰۰ساعت 9&nbsp توسط خشت  |  خشت...ادامه مطلب
ما را در سایت خشت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khesht40o بازدید : 172 تاريخ : پنجشنبه 21 بهمن 1400 ساعت: 10:47

روی مبلی نشستم که روبروم یک قاب پنجره هست با نرده ای مشکی رنگ پشت اون، کنار پنجره شومینه ای هست که جلوش کتری و قوری در حال دم کردن چای هستن، زیر پنجره دو تا مبل آبی و کرم رنگ زیبا گذاشته شده و در منظره پشت پنجره ایوانی بزرگ قرار گرفته که کمی اون طرفتر نمائی از یک درخت انجیر و درخت نارنج که میوه هاش نیمی سبز و مابقی سبز و زرد شدن، به جز دیروز که آسمانی آفتابی با هوای ولرم داشت ده روزی هست که نم نم بارون زیبائی مدام در حال باریدن هست و شرشر ناودون با بادی ملایم که دستی به سر و روی برگ درختان میکشه هم فضا راگوش نواز و دلربا کرده، چای دم کشیده و جلوه پنجره و هوای عالی و نارنج های خوش عطر و آرامشی که وجود داره یک چیز کم داره اونم بودن توست. + نوشته شده در  چهارشنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۰ساعت 8&nbsp توسط خشت  |  خشت...ادامه مطلب
ما را در سایت خشت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khesht40o بازدید : 144 تاريخ : پنجشنبه 21 بهمن 1400 ساعت: 10:47